تکنیک بعدش چی؟

امروز در مورد تکنیکی می نویسم که در همه ابعاد زندگی به آن نیاز داریم و شخصا اسم آنرا تکنیک بعدش چی؟ گذاشته ام (درگیر اسم نشویم هر نامی روی آن می شود گذاشت) باور دارم وقتی این تکنیک عملی شود هیچ تصمیم غلطی گرفته نمی شود و زندگی ها سرشار از شادی خواهد بود.

وقتی توضیحات تکنیک ارائه شد شاید بگویید همه تکنیک همین است!

این را که خودمان می دانستیم و بلد بودیم

و…

برایان تریسی می گوید: دانستن یعنی توانایی انجام کار

اگر طبق نظر برایان ترسی، شما از دسته افرادی هستید که می دانید شخصا به شما تبریک  می گویم و مطمئن هستم انسانی شاداب و دارای آرامش می باشید.

همه انسانها رفتار می کنند و هدف انسانها از رفتار، رسیدن به یکی از نیازهای ضروری خود می باشد.(در کتاب تفاوت بهانه است بهتر زندگی کنیم در مورد ماشین رفتار توضیحاتی ارائه نمودم و در صورت نیاز جوابگو به سوالات احتمالی شما هستم).

بعضی مواقع شده که کاری انجام داده ایم و پس از آن افسوس می خوریم که ای کاش کار را انجام نداده بودیم و متاسفانه افسوس نتیجه ای ندارد.
بعضی مواقع دیگر کاری انجام نداده ایم و پس از مدتی متوجه می شویم عدم انجام این کار عدم انجام  این کار فقط ما را از هدف دور نموده است
و…

انسان باید قصد انجام هر کاری را داشت از خود سوال نماید:

  • با انجام این کار دوست دارم به چه نتیجه ای برسم؟
  • آیا وقتی انجام دهم به نتیجه دلخواه خواهم رسید؟

و مسلما بعضی مواقع مجبور می شود پرسش را چند مرحله جلو ببرد تا حتما به یکی از نیازهای اساسی خود برسد و با خودآگاهی به انجام کار مبادرت نماید.

به عنوان نمونه از تکنیک بعدش چی:

فردی مشغول مطالعه می باشد و با سوال از خود متوجه میشود برای نیاز به قدرت (وقتی برای پیشرفت مطالعه می کند)یا نیاز به حفظ بقاء(وقتی عدم مطالعه او منجر به اخراج او از محل کار می شود)یا تفریح (وقتی عاشق مطالعه باشد)و…خود مشغول مطالعه می کند

و از این نمونه ها خیلی زیاد میتوان یافت اما در هیچ نمونه ای بحث و عصبانیت انسان را به  نتیجه نخواهد رساند

مراحل اقدام تکنیک بعدش چی:

عصبانیت را برای خود ممنوع نماییم چرا که شخصی که عصبانی شود مغز قدیمش تصمیم گیرنده است و هر راه و تصمیمی اتخاذ کند خطا است.
هنگام انجام هر کاری ۱۱ ثانیه فکر  در مورد جواب ۲ سوال زیر نماید:
با انجام این کار و رفتار به  کدامیک از نیازهایش  دسترسی می یابد
آیا بهترین راه را انتخاب نموده است

(البته با تمرین و ممارست و ایجاد مسیر عصبی آن، پس از مدتی میتواند زمان را به ۳ ثانیه کاهش دهد)

اساس تکنیک بعدش چی بر اساس نظریه سقراط می باشد .در نظر سقراط بهترین کمک کننده به انسان خود اوست و با فکر می توان از وجود خطا و اشتباه جلوگیری کرد.

کتاب اثر مرکب

کتاب اثر مرکب نوشته آقای دارن هاردی است این کتاب در مورد رمز و راز موفقیت صحبت میکند در این کتاب بیان می شود که موفقیت حاصل تغئئرات کوچک و مدام است و نباید بین آن وقفه ایجاد شود .این کتاب بارها در ایران تجدید چاپ شده و فوق العاده قلم ر وانی دارد. در این کتاب ذکر می شود کارهای کوچک همانطور که انجامش ساده است ترک آن نیز ساده است

کتاب اثر مرکب بیان می شود که مثل لاک پشت منظم و با نظم حرکت کنید که برنده شوید نه مثل خرگوش مقداری بدوید مقداری استراحت کنید.در کتاب اثر مرکب برنامه عملی برای ترک عادات بد اشاره می شود.

در این کتاب ذکر می شود موفقیت ماکرووری نیست که سریع بدست بیاید و به قول معروف آسانسور موفقیت خراب است و باید از پله استفاده نمود .

این کتاب ۶ فصل دارد و حدود ۲۰۰ صفحه است ار نظر من هر فرد موفقی حتما این کتاب را خوانده است یا اینکه بدون خواندن، دستورات آنرا عمل نموده است

در یک کلام :کتاب اثر مرکب=فرمول موفقیت

در لینک زیر خلاصه کتاب مذکور آورده می شود

کتاب اثر مرکب

بررسی تکنیک پایان فیلم از نگاهی دیگر

اساس تکنیک پایان فیلم بر داستان فرضی زیر است:

فرض کنید به سینما رفته اید و سانس فیلمی که بلیط آنرا خریداری کرده اید هنوز شروع نشده است

از انتظار خسته شوید و از متصدی سینما تقاضا کنیدکه بداخل سالن بروید و با سانس قبلی اواخر فیلم را ببینید.

متصدی سینما اجازه ورود به سالن و دیدن  ۱۰ دقیقه آخر فیلم را داد

پس از اتمام فیلم ،سالن را ترک نکنی و منتظر  شروع سانسی که بلیطش را خریداری نموده اید بمانید

موقعی که فیلم پخش می شود چه احساسی دارید.

مسلما مشابه بقیه به فیلم نگاه نخواهی کرد

بعضی لحظات فیلم، آرامش دارد و همه مشغول دیدن با آرامش هستند وچون نتیجه هولناک آخر فیلم را می دانی با اضطراب تماشاگر فیلم هستی.(مثلا ۲ دوست با هم شریک هستند ولیکن آخر فیلم یکی اموال دیگری را سرقت می کند)

یا صحنه هایی مملو از اضطراب وجود دارد و چون انتهای آرام آن را می دانید مثل بقیه دچار اضطراب نمی شوید

چون نتیجه نهایی آنرا می دانید.

اگر این داستان ساختگی را در زندگی خود پیاده سازی نمائیم هیچگونه اضطرابی نخواهیم داشت و می توانیم با آرامش و لذت زندگی کنیم.

مواردی از کاربرد تکنیک پایان فیلم

این تکنیک کاربردهای زیادی دارد و اگر در زندگی استفاده کنیم یقینا به نهایت رشد خواهیم رسید.

تکنیک پایان فیلم و موانع زندگی و کاری:

انسان در زندگی به موانعی برخورد می کند و نمی داند چگونه این موانع را از سر راه خود بردارد و موجب چالش فکری زیادی برایش خواهد شد وانگیزه  اش کاهش می یابد .برای حل این موانع باید اول موانع را شناسایی کند که اصولا موانع دودسته هستند

انواع موانع:

  • انواع موانع:
  • الف. مشکل:

موانعی که به واسطه نوع کار با  آنها مواجه هستیم و این موانع اساس وجودی آن کار است و گذر از آن امکان ندارد .

مثل فردی که کارش نگهبانی است ولیکن قادر به بیخوابی شب نیست.اینگونه افراد باید پذیرش شغلی داشته باشند یا شغل را عوض کنند .

و موارد مشابه…

ب.مسئله:

موانعی که هنگام کار با آن دچار می شویم در چنین موارد باید از خود سوال و سپس تحقیق کنیم که آیا قبلا کسی در کار با چنین مشکلی برخورد نموده است؟

اگر جواب مثبت بود مسلما ما نیز بعنوان انسان و خلیفه خدا ، باید بتوانیم و تلاش وکوشش و همت خود را افزایش دهیم و نتیجه اخذ می کنیم.این سخن ادیسون را فوق العاده دوست دارم

به اوگفند که تو ۱۰۰۰ بار تلاش وآزمایش ناموفق داشتی خسته نشدی و ادیسون جواب داد من هیچ آزمایش ناموفق نداشتم بلکه  ۹۹۹ راه حلی که به کشف برق منجر نمی شد و سپس راه  حل کشف برق را یافتم .

اگر جواب منفی بود با نگرش پایان فیلم، خیلی از موفقیتها وچالش ها که افراد برای بار اول برخورد کرده وسپس حل کننده آن بوده اند قابل حل است. فقط باید باور کنیم چقدر انسان بزرگ و قدرتمند است .خدا که با بندگانش تعارف ندارد وقتی خداوند انسان را خلیفه خود معرفی می کند نشانگر اوج قدرت انسان و خدایی بودنش است.

تکنیک پایان فیلم و رووابط خانوادگی:

خیلی مواقع افراد در خانواده ها با تعارض مواجه هستند . در روابط تنها توافقی که  وجود دارد ،توافق بر سر تفاوت هاست چون نگرش ها با همدیگر متفاوت می باشد. وقتی با تصویر سازی ذهنی پایان فیلم دعواها و تعارض خود را ببینیم مسلما رفتار خود را عوض خواهیم کرد. یکی از مهمترین مسائل این است که هر کدام از طرفین سعی دارند ثابت کنند من حق هستم و طرف مقابل باطل است.در صورتی که اگر با تکنیک پایان فیلم ،به تجسم ذهنی آخر این بحث و جدال ها فکری کنند نظرشان عوض می شود .بهتر است هر کدام از طرفین مقداری با دید طرف مقابل به موضوع نگاه کند.

تکنیک پایان فیلم و دانشجویان:

دانشجویی که در طول سال تحصیلی مطالعه ای نداشته است اگر با این تکنیک و توجه به سالهای  قبل متوجه تکنیک پایان فیلم سالهای قبل و اضطراب آن موقع شود مسلما  با روزی نیم ساعت وقت گذاشتن اجازه تکرار فیلم سال قبل را نخواهد داد.

یا موقع انتخاب رشته طبق علایق خود،انتخاب می کنند چون طبق آمار افرادی که با علاقه به رشته تحصیلی قدم می گذارند(حتی اگر از نظر اجتماعی رشته تحصیلی آنها محبوب نباشد) بسیار موفق تر در صحنه اجتماع نقش آفرینی می کنند و آقای برایان تریسی در کتاب با عشقت پول بساز نیز به همین موضوع اشاره می کند

تکنیک پایان فیلم و بهبود فردی:

وقتی داغدار عزیزی هستیم اگر با این تکنیک به موضوع بنگریم متوجه می شویم پایان فیلم همه ما مرگ است و خداوند در قران خطاب به پیغمبر خود می فرماید ( تو میمیری وهمه خواهند مرد) پس ناراحتی ما گیرنده آرامش از زندگی ما است و نمی توانیم وظیفه و ماموریت خود را در زندگی انجام دهیم.

وقتی در شراکت اشتباه می کنیم و متحمل ضرر و زیان می شویم با دیدن تجربه پایان فیلم خود درس بگیریم و در قراردادهای کاری در انتخاب شریک دقت و کلیه مفاد قرارداد از جمله سهم هر کس و ضرر و زیان و..کتبا مشخص گردد.

وقتی بخاطر ترس از نه گفتن،ضرر و زیان میکنی با دیدن این تصویر ،سعی می کنی مهارت نه گفتن را بیاموزی و….

وقتی بخاطر ترس از نه شنیدن از دادن پیشنهاد کاری خودداری می کنی و ضرر های آنرا در فیلم خود می بینی و…

و …خیلی از موارد را می شود نام برد

از شما خوانندگان محترم خواهشمندم تکمیل کننده تکنیک آخر فیلم برای زندگی شخصی خود باشید

توصیه می کنم مقاله یادگیری یک کار جدید را مطالعه نمائید.

نیکی کردن به دیگران آری یا خیر

با داستانی زیبا به نکته آموزشی انتهای مقاله در مورد نیکی کردن می پردازم

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩی ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ٬
ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎﺭﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ٬
ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ٬
ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﻻ میرﻓﺖ،
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ حالتی ﺩﻓﺎﻋﯽ درآورد ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺑﺰﻧﺪ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ میکنی؟
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﺩﺍﺩﻡ٬
ﻣﺎﺭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﮕﺮ نمیدانی که ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺮﺩ پاسخ داد:
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮفیست ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟
ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ٬
ﺑﺤﺚ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ٬ﻭ ﻣﺎﺭ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ٬
ﺁﺧﺮ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪند ﺍﺯ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ضمن قضاوت خواستار کمک بشوند٬
پس ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍفتادند

ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪ ای ﺭﺳﯿﺪند
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺣﺮﻑ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻡ٬ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ!
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:بنشین ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ٬
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻫﮕﺬﺭﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭼﺸﻤﻪ ﺯﻻﻝ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ٬
ﻭ ﺑﻌﺪ مقداری آشغال ﺩﺭ ﺁﺏ ﭼﺸﻤﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺁﺏ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺸﻨﮕﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﮐﺮﺩ
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺷست
آشغال انداختنش چه بود؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ

ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ!
ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺧﺖ تعریف کردند ﻭ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺣﺮﻑ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﺎیید ﮐﺮﺩ
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻔﺖ بنشین ﻭ ﺑﺒﯿﻦ٬
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺁﻣﺪ
ﻭ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ی ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺷﺪ٬
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﭼﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ٬
ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ را ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ
ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻔﺖ:ﺍﯼ ﻣﺮﺩ!ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ی ﻣﻦ رفع کرد٬
ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻣﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﻗﻮﺗﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﺁﺧﺮ ﭼﺮﺍ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ؟
ﭘﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ به رﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ به روباهی ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ٬
ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﺯ آن ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺑﺮﻭﺩ٬
ای ﻣﺮﺩ،
ﺗﻮ نیز باید ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮑﺸﯽ٬
تا من قضاوت ﮐﻨﻢ!
ﻃﺮﻓﯿﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ٬
ﺁﺗﺸﯽ ﻣﻬﯿﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ٬
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺒﺮﺩ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ:ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﺍز ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﻮﺩﻩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ!

ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ میکرد،
یک ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ آﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﯼ ﻣﺮﺩ،ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺷﮑﺎﺭﯼ ندیدی؟
ﺧﺮﮔﻮﺷﯽ،ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ،ﭼﯿﺰﯼ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﺭﻓﺖ٬
ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﻧﯿﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺁﻣﺪ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻔﺲ میکشید ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ اﺳﺖ؟
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﻧﺠﺎﺕ نمیدادم ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘادم!!

با گشت و گذاری در ادبیات  از این نمونه داستان ها می توان یافت

سوال اساسی اینجاست:

آیا باید نیکی کرد؟و هدف از نیکی چیست؟

ذات هر انسانی بر نیکی کردن سرشته شده است و از خوبی به دیگران احساس فوق العاده خوبی دارد.

با مثالی عملی سخن فوق را  اثبات خواهم کرد

  • وقتی سوار خودرو خود می شوید قبل از حرکت، درب بیرونی باک بنزین را باز بگذارید و مسیری را سپری نمائید .
  • در روز چراغ خودرو خود را روشن بگذارید و حرکت کنید

مسلما  هنگام تردد افراد زیادی به شما تذکر خواهند داد که درب باک  بنزین شما باز  یا چراغ خودرو روشن است.

و با این کار نیاز کمک کردن به دیگران (که در وجود هر فردی مستتر است) را تامین می کنند.

و چون این نیکی هزینه و دردسری  ندارد همه افراد آنرا انجام می دهند.

و اما

  • اگر در خیابان بنزین ماشین شما تمام شد
  • یا لاستیک پنچر شد
  • یا  ….

و نیازمند کمک باشی .چطور؟؟

تعداد افرادی که برای کمک اعلام آمادگی می کنند خیلی کم می شوند. چرا؟

اگر واقعا مردم نیازمند نیکی کردن به دیگران هستند چرا تعدادشان در این حالت کم می شود؟؟.

علت این است که این خوبی و نیکی کردن هزینه دارد

ما با نیکی به دیگران در حقیقت به خودمان نیکی می کنیم پس نباید توقعی از دیگران داشت.

 

پس اگر احساس می کنی با نیکی به دیگران توقع پیدا می کنی در حقیقت تو نیکی نمی کنی بلکه در ذهن خود قراردادی نوشته ای که پیش پرداخت آن قرارداد، خوبی

و نیکی توست و بدون اطلاع  طرف مقابل قرارداد، توقع داری او هم سهم خود را  انجام دهد و این فوق العاده خطر ناک است.

البته از این اصل نیز نباید غافل شویم که وقتی به کسی خوبی و نیکی کنیم آن فرد بصورت ناخودآگاه خود را ملزم به جبران می بیند ولیکن کسی نباید متوقع جبران باشد چون اگر متوقع باشد مسلما او برای نیاز خود کاری نکرده است بلکه قرادادی فرضی که اشاره شد نوشته وفوق العاده خطرناک بوده ومنجر به کدورت روابط خواهد شد.

عملا  افراد ۳ دسته هستند:

  • دنبال انجام نیکی های بی دردسر و زحمت هستند
  • از نیکی به دیگران لذت می برند (چه با دردسر و چه بدون دردسر)
  • به دیگران همه نوع نیکی می کنند و فوق العاده نیز توقع جبران دارند و اینها همان افرادی هستند که قرارداد فرضی نوشته اند و…

گروه اول و دوم از زندگی لذت می برند و مسلما چون توقع جواب نیکی را ندارند وقتی بازخورد خوبی از فرد مقابل ببرند لذت می برند اما گروه سوم  همیشه در حال محاسبه رفتار خود و جواب نیکی اخذ شده هستند و هیچگاه شادی و آرامش ندارند.

افراد میلیاردر جهانی سرانچام بنیاد های خیریه بزرگی تاسیس و از کمک بهدیگران لذت می برند به عنوان مثال بیل گیتس میلیاردر و صاحب ماکروسافت،  یک  بنیاد خیریه ای بنام خودش تاسیس نموده است.

در خاتمه توصیه می کنم مقاله ساخت  عادات و فیلم آنرا رویت نمائید.