روز سوم) چگونگی اعتماد
بیان تاریخ
امام از مدینه به مکه تشریف بردند و در هنگام طواف متوجه شدند عده ای تصمیم دارند در کغبه ایشان را به شهادت برسانند
ایشان مجبور شد خانه خدا را نیز ترک کند و …
نامه های زیادی از کوفیان دریافت نمود که از او درخواست کرده بودند به کوفه برود لذا برای صحت سنجی موارد مندرج در نامه ، مسلم ابن عقبل(پسرعموی خود) را به کوفه می فرستد و کوفیان با مسلم بیعت می کنند و لذا به سمت کوفه عزیمت می کنند.
و اما
چندی پیش در بلوار فردوس تهران سوار تاکسی شدم در صندلی عقب تاکسی زن و مردی جوان نشسته بودند.آقا مشغول درد و دل با راننده تاکسی بود و می گفت:” حدود 10 سالی برای فردی بعنوان کارگر ساختمانی کار می کردم حدود 6 ماه قبل صاحب کارم گفت تصمیم دارم با پولی که نزد من داری سند یکی از آپارتمان ها را به نام تو بزنم و حدود 20 میلیون دیگر باید بدهی من خیلی خوشحال شدم و با فروش ماشین خود مبلغ 20 میلیون را تهیه کردم و به او دادم الان خانه دو برابر شده است و او از حرف خود پشیمان است و می گوید وضعیت مالی ام خوب شد 20 میلیون طلبت را می دهم و منکر فروش خانه است و…”
چنین نمونه داستان هایی (در جامعه) به وفور قابل رویت می باشد
مسلما خود شما یا نزدیکان شما از این نمونه داستان ها داشته اند
اگر در محاکم قضایی پیگیری داشته باشیم متوجه این موضوع می شویم که منشا خیلی از آنها اعتماد غلط و اشتباه به شریک کاری ، اقوام یا …بوده است ولیکن همانطور که ذکر شد امام برخلاف دریافت جندین هزار نامه دعوت از کوفیان، مسلم ابن عقیل را برای صحت سنجی نامه ها و بررسی شرایط به کوفه می فرستد و…
خداوند به صراحت (در قرآن کریم )به نوشتن معاملات و قراردادها تاکید فرموده است.یکی از آیات آیه 282 سوره بقره می باشد.
در کتاب شاید برای شما نیز اتفاق بیفتد 2 پیش نیاز ذهنی ذکر نمودم که رعایت آن برای همه افراد الزامی است:
اول)وقتی از فردی پول قرض می گیریم یا تجارتی انجام می دهیم (معامله منزل،خرید و…)باید حتما کلیه شروط شفاهی مکتوب گردد
دوم)فردی که قرض می دهد و درخواست رسید نمود بی احترامی نکرده است
متاسفانه بدون تحقیق و نوشتن و رویت دو شاهد قراردادی تنظیم می شود و سپس متضرر می شوند و موجبات ناراحتی خود و اطرافیان را فراهم می کنند
با یک مثال واقعی مبحث اعتماد را ادامه می دهم:
فرض کنید با اتومبیل در خیابان در حال حرکت باشید افسر راهنمایی خودرو را متوقف کرده و بگوید چرا کمربند ایمنی را نصب نکردید؟ چه جوابی می دهید؟
آیا تا کنون شده که به افسر بگوئیم من خوب رانندگی می کنم و نیاز به کمربند ایمنی ندارم
مسلما اگر چنین حرفی بزنیم افسر می گوید اولا قانون است شما موظف به اجرای قانونید و در ثاتی قانون به نفع شماست اگر شما نیز با احتیاط تمام رانندگی کنید ولیکن شاید راننده مقابل ضربه محکمی به خودرو شما بزند و شما متضرر می شوید
دقیقا نوشتن معاملات نیز همین حالت را دارد:
چون در قرآن آمده است لذا قانون و انجام آن ضروری می باشد و از طرفی اجرای آن به نفع خودمان است چون افراد زیادی با اعتماد(و بدون نوشتن) ضرر کرده اند و ما باید حتما بنویسیم
در خاتمه توصیه می کنم مقاله چگونگی یادگیری یک کار جدید را مطالعه کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.