روز چهارم)تفکر سیستمی

ذکرتاریخ:

امروز تصمیم گرفتم در مورد شرایط کوفه بنویسم که نکته امروز تفکر سیستمی می باشد و فوق العاده مهم بوده و در زندگی کاربرد فراوان داردعبیدالله زیاد (فرماندار کوفه) وارد کوفه شد و با ترساندن و تطمیع( مردم و سران قبائل اطراف مسلم )آنها را از اطراف مسلم پراکنده ساخت و سپس به جستجوی مسلمپرداخت ولیکن موفق به یافتن او(مسلم)نشد احساس می کرد مسلم خانه هانی باشد ولیکن هانی آدم معروف و متشخصی بود و نمی توانست خانه او را جستجو کند لذا تصمیم گرفت به عنوان مهمان به خانه او وارد شود و خانه اش را جستجو کند وقتی به عنوان مهمان وارد شد هانی به مسلم گفت:” پشت در مخفی شو و از پشت سر عبیدالله را بکش” پس از اینکه عبیدالله خانه هانی را ترک کرد هانی به مسلم شکایت نمود و گفت چرا او را نکشتی و او گفت اساس کار ما اخلاق است و به 2 دلیل او را نکشتم :

  • کشتن مهمان جایز نیست و نمی خواهم این کار خلاف عرف شود
  • حمله از پشت سر خلاف جوانمردی است نمی خواهم ناجوانمرد باشم و ناجوانمردی عادی شود

مسلما اگر عبیدالله کشته می شد داستان کربلا به طرز دیگر رقم می خورد ولیکن …

و اما

سوال: این مسائل که مطرح  مطرح  شد چه ربطی به تفکر سیستمی دارد و اصلا تفکر سیستمی چی است؟

برای جواب به این سوال داستانی واقعی عرض می کنم:

در کشور هندوستان مار زیاد شده بود حاکم وقت یک فکری کرد و دستور داد هر فردی مار پیدا کند از طرف دولت خریداری می شود

در نگاه اول تصمیم خردمندانه ای بود و از کمک مردم، برای ریشه کن کردن مارها استفاده شد

پس از مدتی مارها تمام شد و چند روزی هیچ کس  ماری برای فروش ارائه نکرد

ولیکن مجددا مارها برای فروش عرضه شد و همه افراد را متعجب ساخت

پس از فکر در مورد علت یابی موضوع متوجه شدند که افرادی سودجو در حال پرورش مار برای فروش به دولت هستند.

تفکر سیستمی یعنی فکر در مورد کلیه جوانب انجام هر کاری می باشد

در تکنیک بعدش چی توضیحاتی ارائه شد و مجددا بعلت مهم بودن موضوع مطالبی عرض می کنم

ما باید قبل از انجام هر تصمیمی یک جدول T رسم کنیم( یک خط افقی رسم کرده و یک طرف محاسن و طرف دیگر معایب کار نوشته شود) و در یک طرف محاسن انجام کار 1 و طرف دیگر معایب انجام کار 1 را بنویسیم و برای کارهای 2 و3 و…نیز همین جدول را رسم کنیم و با تفکر دقیق بهترین تصمیم اخذ گردد.

مراحل تفکر سیستمی

تفکر سیستمی قبل از انجام هر کاری سه مرحله پلکانی مطابق شرح زیر را دارد:

  • از خود سوال کنیم واقعا چه می خواهیم؟
  • کار را انجام شده فرض کنیم
  • با بررسی تمام جوانب ، از خود سوال کنیم آیا به نتیجه دلخواه رسیدم؟

یقین دارم مسلم نیز همین سوالات را از خودش کرده است

آیا برایش مرگ  عبیدالله اولویت است؟ مسلما خیر ، او و پسر عمویش(امام حسین) اولویت شان ترویج اسلام واقعی و آگاهی مردم از انحراف دین توسط یزید و معاویه  بود

آیا پس از مرگ عبیدالله به نتیجه می رسد؟ با انجام کار ضد ارزشی و توقع رسیدن به ارزش؟!

و داستانهای مشابه از رفتار بزرگان داریم

در تاریخ نقل است که در جنگ صفین وقتی عمر و عاص (سیاستمدار و نقشه پرداز معاویه)جان خود را در خطر دید عورت خود را آشکار کرد و حضرت علی(ع) او را رها کرد

و…

پاسخ به شبهات

بعضی مواقع احساسی تصمیم گرفته شده و همه جوانب کار در نظر گرفته نمی شود(در حقیقت تفکر سیستمی اجرایی نمی شود) شخصا ایراد را از بعضی افراد شنیده ام که می گفتند:

الف. مسلم باید در خانه هانی عبیدالله را می کشت

سپس امام حسین(ع) به کوفه می آمد و تشکیل حکومت و گسترش آن داده می شد و…

باید به این بزرگواران گفت :”بر  فرض اجرایی شدن این کار، آیا از امام جسین(ع) به عنوان فرد ارزشی یاد می شد؟ آیا وقتی شروع کار امام با یک کار غیر ارزشی بود امام جرات برخورد با بی ارزشی های نزدیکان خود را داشت؟ و…”

متاسفانه بعضی افرادی که مطالعه ندارند داستان کربلا را دعوای فامیلی ذکر می کنند در صورتی که کربلا تقابل ارزش و ضد ارزش است

ب. یا حضرت علی(ع) باید عمروعاص را می کشت و سپس معاویه شکست پیدا می کرد و حضرت علی(ع) خلیفه می شد و…

باید به این بزرگواران گفت:”اگر علی(ع) می خواست با ضد ارزشها زندگی کند خیلی زودتر به خلافت می رسید اما دیگر علی(سرچشمه همه ارزش ها) نبود دیگر صاخب نهج البلاغه نبود و…

پس ما قبل از هر کاری باید کلیه عواقب آنرا بسنجیم

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *