چگونه نه بگوییم

مهارت نه گفتن یکی از بزرگترین مهارت هایی است که هر فرد باید بیاموزد

در کارهای شخصی نیز بعضی مواقع لازم و ضروری است که به بعضی کارها نه بگوییم چندی پیش در کتابی به نقل از بیل گیتس  مطالعه می کردم که ایشان شرط رسیدن به موفقست را انجام دو کار عنوان نموده بود

۱.تقسیم بندی کارها بر اساس اولویت

۲.یک نه بلند به کارهای خارج از ردیف اول

و تاکید ایشان و اکثر افراد موفق این است که با تمرکز بر کارها، انجام کار تسریع خواهد شد.

در این مقاله از لحاظ نه گفتن به  دیگران، مطالبی ذکر می شود

افراد چگونه نه می گویند و چگونه باید نه بگوییم:

اگر در جامعه نگاهی داشته باشیم افراد به ۳ دسته تقسیم می شوند لذا:

تقسیم بندی افراد از لحاظ مهارت نه گفتن:

۱.بعضی افراد بدون مقدمه به فرد مقابل نه می گویند که موجبات ناراحتی فرد مقابل را فراهم می کند

 

۲. بعضی افراد  نه گفتن را فوق العاده بد می دانند و جواب همه درخواست ها را مثبت می دهند.
در ادراک این افراد باید به همه درخواستها جواب مثبت داده شود.چون به علت هایی توان انجام کار را ندارند  موجبات ناراحتی خود وخانواده را فراهم می کنند.

این گونه افراد مسلما هیچگاه خوشحال نیستند چون:
اولا زندگی خود را وقف دیگران وانجام کار دیگران می کنند.
در ثانی توقع هم دارند که دیگران نیز به آنها نه نگویند که غیر ممکن می باشد.

به عنوان مثال:

فردی از آنها، پول قرض می خواهد.چون دوست ندارند با گفتن نه موجب ناراحتی دیگران را فراهم کنند و از طرفی توان پرداخت پول را ندارد به شخص درخواست کننده می گویند تا یکساعت دیگر  به تو زنگ می زنم ودیگر از دسترس خارج می شود و با انواع دروغ خود را تبرئه می کند. و چون فرد مخاطب دقیقا می فهمد که موارد گفته شده همه دروغ است و در ثانی بخاطر این همه دروغ گفته شده از وجدانشان خجالت میکشند.

 

۳. این مهارت را داشته و با دلیل منطقی می گویند من نمی توانم انجام دهم

 

حال سوال مطرح می شود که چگونه نه بگوییم و مهارت نه گفتن چیست؟

بعلت مهم بودن موضوع کتابهای متعددی در این مورد نوشته شده است و فراگرفتن این مهارت نیز مشابه خیلی از کارها مراحلی دارد لذا در زیر یک روش ۴ مرحله ای خیلی ساده را ارائه می نمایم:

۱.بررسی ذهنی موضوع با خود:

باید به این سوال به خودمان جواب بدهیم  که آیا واقعا می خواهیم نه بگوییم.باید  یک محاسبه ای در ذهن خود بکنیم که جوابمان مثبت است یا منفی

حتما:نه باید ارزشمند باشد نباید با اصرار فرد مقابل به بله تبدیل شود

۲.همراهی اولیه و تقدیر

 

۳.دلیل آوردن(دلیل نباید دروغ باشد)

 

۴.ارائه راهکار

البته با مثالی همه این موارد ذکر خواهد شد

مثال :

فردی از شما مقداری پول قرض بخواهد:

اگر پس از حساب و کتاب امور زندگی به این نتیجه رسیدید که نمی خواهید(یا نمی توانید) به او قرض بدهید
به اومی گویید خیلی ممنون که مرا لایق درخواست خود نمودید و متاسفم که این مشکل برای شما ایجاد شده که مجبورید پول قرض کنید
ولیکن در حال حاضر هیچ پولی ندارم که به شما بدهم
پیشنهادم این است که از بانک….وام بگیرید

البته به موضوع شدیدا بستگی دارد و به تعداد متعددی می توان دلیل و راهکار وتقدیر نوشت

چند نکته مهم:

۱.نه گفتن برای جوانان خیلی مهم است و متاسفانه خیلی از اعتیاد ها بخاطر نداشتن مهارت نه گفتن است .حتما دقت شود خیلی از افراد بخاطر حرف مردم خیلی کارها را کرده یا نمی کنند.حتما دقت داشته باشیم که ما یکبار بیشتر زندگی نمی کنیم و همین مردم با ریزش یک باران ساده ،حتی در تشییع جنازه ما شرکت نخواهند کرد.

کسانی که با شنیدن یک نه از ما برنجند همان بهتر که اطراف ما نباشند

۲.متاسفانه بعضی افراد بعداز گفتن نه، با یک احساس گناه خاصی مواجه می شوند.

علت این احساس گناه بخاطر اگرهای شرطی است که از کودکی در وجودمان قرار داده شده است

بعنوان مثال :

اگر به عمو بوس ندی دوستت ندارم

اگر تکالیفت را انحام ندهی دوستت ندارم

اگر نمازت را نخوانی دوستت ندارم(عمدا بحث اعتقادی که مهمترین نکته است ذکر نمودم)

و…

هیچکس حق ندارد دوست داشتن یک انسان (بعنوان اشرف مخلوقات) را شرطی کند

پس با احساس گناه چکار باید کرد؟

پس از بی توجهی به این اگرهای شرطی آنها از بین خواهندرفت.

مدیریت راهبرانه و رئیس و تفاوت و مقایسه آنها

برای بررسی مدیریت راهبرانه و ضرورت آن در کارها یا یک مقدمه کوتاه شروع می کنم

اگر در مورد سخت ترین مشاغل سوال شود مرسوم است نام جراحی مغز و اعصاب یا تراش الماس را بعلت نیاز به دقت بالا در  اولویت قرار می دهند

اماتراش کار الماس با بستن الماس توسط دستگاه های بسیار دقیق کار تراش را با دقت انجام می دهند و الماس هیچگونه مقاومتی در برابرتغییر از خود نشان نمی دهد.

 

فردی که به جراح مغز و اعصاب مراجعه میکند. ضمن پرداخت هزینه عمل جراحی و قبول بیهوشی هیچ مقاومتی در مقابل کار جراح انجام نمی دهد.

اما  مدیریت نیروی انسانی سخت ترین کارهاست چرا که برای کیفیت بهتر ،باید با بین نیاز سازمان مطبوع و نیاز نیروها و کارکنان هماهنگی ایجاد نماید و ضمن احترام به دنیای مطلوب تک تک کارکنان برنامه ای منسجم برای کیفیت  کار پیاده نماید.

پس از جنگ جهانی دوم ادوارد دمینگ(که به پدر مدیریت کیفیت نام نهاده شد) با نظریه مدیریت راهبرانه کشور ژاپن را متحول نمود.

اگر بین کتب نگاهی داشته باشیم هر جا مدیریت، راهبرانه غالب بوده، تحول و تغییر نیز وجود داشته است(پیروزی انقلاب توسط مدیریت راهبرانه حضرت امام ازهمین نوع می باشد).

سوال: وقتی یک نفر به ما مراجعه نمود و درخواست تعمیر کفش خود را نماید ما چه کاری انجام می دهیم؟

جواب: اگر مثل نگارنده این مقاله، دانش آنرا نداشته باشیم مسلما به او می گوییم :” من دانش این کار را ندارم و…”
آیا رشد هورمونهای جنسی(گناد و تروپین ها) در پسر و دختر برای شروع یک زندگی و خانواده کافی است؟

بدین ترتیب وقتی خانواده کوچک را گسترش و به ادارات و سازمانهای اداری برسیم. رسیدن به حدی از دانش فنی یا تجربه کاری یا داشتن روابط برای اخذ پست و مدیریت کافی نیست. حتما دانش مدیریت راهبرانه را کسب نمائیم.

مدیریت راهبرانه باید همزمان ۴ نقش زیر را دارا باشد:

۱معلم باشد و زمینه آموزش نیروها را فراهم کند

۲.مشاورباشد و در همه موارد به کارکنان ،راهنمایی های لازم را بنماید

۳.دوست باشد و دنیای مطلوب و ادراک کارکنان را شناسایی کرده و در محیط اداری برای بهبود کیفیت از آنها استفاده کند

۴.رئیس باشد و در مورد کارهای تحت مدیریت خود تقسیم وضایف کرده و پی گیر آن باشد

در شکل زیر تفاوت ریاست و مدیریت راهبرانه (رهبر) را ذکر میکنم

دمینگ میگوید من ندیدم در کاری که کارمند بترسد پیشنهاد یا انتقادی داشته باشد پیشرفتی وجود داشته باشد .

همانطور که در مقاله ای در مورد نیازهای انسانها مطالبی ذکر شد  انسانها ۵ نیاز اساسی دارند و برای نیل به آن نیازها رفتار می کنند و مدیریت  باید بداند همه کارمندان مثل او ۵ نیاز اساسی دارند و هدف آنها رسدین به آن نیازهاست و بهترین مدیر کسی است که بین نیازهای اساسی خود و کارکنان و دنیای مطلوب آنها و اهدافسازمانی تعادل برقرار کند . و اثر بخشی اهرم های تشویق و تنبیه تمام شده است.

تکنیک استراحت به مغز

سوال:وقتی ایده های فوق العاده به ذهن‌ یا مغز شما خطور کرد، کجا بودید؟

مایکل گلب این سوال را طی سال‌ها از هزاران نفر پرسید. اغلب جواب‌ها این‌گونه بودند:

  • هنگام حمام،
  • استراحت در رختخواب،
  • گوش کردن به موسیقی،
  • مسافرت تفریحی،
  • قدم زدن در طبیعت،
  • در ساحل دریا و …

تحلیل پاسخ ها:
کمتر کسی پاسخ داد که بهترین ایده های زندگی در محله کار به ذهنش خطور کرده است.

این موضوع نشان می‌دهد کیفیت کارایی مغز ما به کیفیت استراحتی بستگی دارد که به آن می‌دهیم، بهترین ایده‌ها معمولا بعد از یک استراحت فکری مناسب و طولانی مدت به ذهن می‌رسند.

نکته مدیریتی:
اگر مدیر هستید و با مسئله بزرگی در محل کار مواجه شده اید که حل نمی‌شود و راه حلی برای آن پیدا نمی کنید؛ شاید بهترین راه آن باشد که به یک مسافرت تفریحی بروید و در آنجا یا پس از بازگشت برای حل آن موضوع بکوشید.

نتیجه‌گیری
موفقیت‌های بزرگ فقط به میزان تلاش و ساعات کار بستگی ندارد، بلکه به کیفیت استراحت ما نیز بستگی دارد

پیشنهاد می شود مقاله مراحل یادگیری و مسیر عصبی را نیز مطالعه کنید

در کلیپی از آقای القاسی زاده مشاهد می کردم ایشان استاد (NLP) می باشند و می گفت وقتی مراجعین با مشکلات نزد من بیایند به آنها می گویم به مسافرت بروید.

کتاب قانون رزونانس

کتاب قانون رزونانس نوشته آقای پیرفرانک می باشد.

 

نویسنده اول مخاطب را به چالش می کشد و سوال می کند:

آرزوداری کجا باشید؟

و برای رسیدن به آرزوی خود چه موانعی دارید؟

در خاتمه ثابت می کند این موانع ذهنی هستند نه واقعی

در واقع اعتقاد دارد که غیر ممکن آن چیزی است که غیرممکن می نامیم

‘البرت انشتین: متلاشی کردن عقیده و باور غلط به مراتب سخت تر از شکافتن و خردکردن اتم است.’

نویسنده بیان می کند اگر منفی فکر کنید منفی خواهید دید و بالعکس

اگر باوردارید زندگی همین است و قربانی هستیم واقعا همین می شود و باورمان ثابت خواهد شد ولیکن باور از ما سوال نمیکند که:

  • کار مذکور اخلاقی است یانه
  • کار مذکور ارزشی است یا نه

ولیکن ۲راه و باور گمراهی انسان وجود دارد که عبارتند از:

  • ایمان به چیزی که وجود ندارد
  • دوری وعدمایمان از چیزی که وجود دارد

عملا در کتاب قانون رزونانس بیان می شود برای موفقیت باید باور عوض شود

‘آلبرت انشتین:مشکلات تو با طرز فکرت حل شدنی نیست زیرا خودت طرز فکر را بوجود آورده ای برای حل باید طرز فکر عوض شود’

عملا هرچه باور داشته باشیم فکر می کنیم و سپس احساس خواهیم کرد.

نکته مهمی که توجه داشته باشیم نحوه باور وتوجه است بعضی افراد بر سلامتی توجه دارند که خیلی خوب است ولیکن بعضی افراد بربیمار نشدن تمرکز دارند هرچند از لحاظ ظاهری با قبلی برابر است ولیکن مغز ما متوجه مثبت یا منفی بودن نمی شود پس باید به نوع توجه نیز دقت کنیم

یک مثال خیلی جالب بیان شده که ذکر آن خارج از لطف نیست:

در زمانهای قدیم قلب را منشع عشق و علاقه می دانستند ولیکن علم ثابت نمود که قلب فقط ماهیچه ای برای پمپاژ خون است ولی مردم هنوز بر باور منشا عشق بودن قلب پابرجا بودند تا اینکه تحقیقات انجام گرفت و بدون هیچگونه دلیل علمی متوجه شدند که بین قلب و بدن انرژی ساطع است (شکل زیر)

در فصل دوم کتاب قانون رزونانس به چگونگی کار اشاره دارد وذکر می کند یک برنامه کاری ارائه می دهد که خلاصه آن ذکر می شود:

تمرکز بر چیزهایی که شادی می آورد
حرکت در مسیری که ذوق و شوق دارد
فاصله گرفتن از انسانهای منفی وافسرده
نزدیکی با انسانهای مهربان و خوش اخلاق و خوش قلب
تلاش ممتد در جهت آرزو
گوش دادن به ندای طبیعت (آواز پرندگان،آبشار و…)
عدم فکر به نقاط ضعف وتمرکز بر نقاط قوت
تقویت عزت نفس
تمرین تنفس شکمی درست و صحیح
تحسین خود در آینه
دوری از افرادی که کاهنده اعتماد به نفسند.
بخشش دیگران(نوشتن اذیت های آنها و توجیه برای آن و پاره کردن کاغذ)

امیدوارم از مطالعه کتاب قانون رزونانس لذت ببرید