داستانک در مورد داشتن آرزو

با یک داستان واقعی به مقاله خود در مورد آرزو و رویا می پردازم.

مونتی رابرتز زمانی که یک نوجوان بود.پدرش به عنوان مربی اسبها در مزارع مختلف کار می کرد.برای همین علت مجبور بود مدرسه اش را   هر ساله چندین نوبت عوض نماید.

یکروز وقتی شاگرد دبیرستان بود معلم از دانش آموزان خواست تصویری از آینده شخصی و کاری خود بنویسند.

مونتی بدون صرف وقت 7 صفحه کاغذ درباره هدفش که می خواست مالک مزرعه اسب باشد با ذکر جزعیات کامل نوشت او حتی طرحی از مکان و اصطبلها و ویلای مسکونی خود کسید و تحویل معلم داد. معلم کلاس به او پایین ترین نمره را داد و در جواب اعتراض او گفت:” این آرزو برای بچه ای مثل تو که پول و امکانات ندارد و از خانواده دوره گرد است خیلی غیر واقعی است و به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزو دست پیدا کنی .نوشته ات را واقعی تر کن من هم نمره ات را درست می کنم”

مونتی به منزل رفت و با پدرش مشورت کرد و پدرش گفت موضوع شخصی و آینده توست من هیچ نظری نباید بدهم

مونتی چند روز بعد همان نوشته را بدون تغئیر برای معلم برد و گفت شما نمره ات را نگهدار و من نیز آرزویم را نگه می دارم

اکنون مونتی رابرتز مالک خانه ای با زیر بنای 400 متر مربع وسط یک مزرعه  به وسعت 8 هکتار می باشد و هنوز آن نوشته را با خودش دارد و در قابی بالای شومینه ویلایش نصب نموده است.

همه داستانها و ماجراجویی های ما از یک رویا شروع می شود و بدون آرزو و رویا چیزی درست نمی شود

کسی که رویا ندارد آینده ای نحواهد داشت

رویاهای بزرگ به زندگی وسعت می بخشد و رویای کوچک زندگی را محدود می کند در واقع هر انسانی با رویا و آرزوهایش مرزهای زندگی خود را مشخص میکند

باورهای غلط در مورد آرزو

از کودکی به ما گفته شده پایت را به اندازه گلیمت دراز کن

این ضرب المثل مسخره ترین ضرب المثل ها می باشد

ما انسان و نماینده خدا هستیم وقتی برای خدا چیزی محال نیست برای نماینده او نیز(انسان)محال وجود ندارد فقط انسان باید خودش را باور کند و به آرزوهایش عینیت ببخشد.

باید آرزوهایمان را جدی بگیریم واز کسانی که ما را محدود می کنند دوری کنیم .آقای جیم ران می گوید انسان به اندازه میانگین 5 نفراطرافیانش رشد می کند

 

 

خودآگاهی) در اطراف ما چه کسانی  قرار دارند؟
آرزو