داستانک زردآلو فروش
مردی زردآلو فروش حاشیه خیابان بساط پهن کرده بود. زردآلو هر کیلو 2 تومن، هسته زردآلو هرکیلو 4 تومن؟
یکی پرسید: چرا هستهاش از زرد آلو گرونتره؟
فروشنده گفت : چون عقل آدم رو زیاد میکنه
مرد كمی فكر كرد و گفت: یه کیلو هسته بده
و پس از خرید و مشغول خوردن شد و با خودش گفت:
چه کاری بود بهتر بود زردآلو میخریدم که هم زردآلو و هسته انرا می خوردم و از طرفی ارزانتر نیز بود.
رفت و همین حرف را به فروشنده گفت،
فروشنده گفت: بله نگفتم هسته زردآلو عقل آدم رو زیاد میکنه چه زود اثر کرد
از این داستان طنز استفاده می کنم و می گویم متاسفانه خیلی موافع ما احساسی دست به یک کار می زنیم و از انجام آن پشیمان می شویم و علت آن نداشتن بفکر قبل از انجام کار می باشد
تنها توصیه اینجانب استفاده از تکنیک بعدش چی می باشد و در موقع انجام هر کاری از خود سوال کند:
با انجام این کار دنبال چه نتیجه ای هستم؟
آیا به نتیجه دلخواه خود میرسم؟
و یک زردآلو فروش فرضی برای دریافت جوابش در نظر بگیرد و مسلما اگر کار درست بود انجام می دهد و درغیر اینصورت خیر.
در توصیه های اسلامی نیز به فکر بهاء زیادی داده شده است و حتی یکی از اعمال مهم شب قدر نیز می باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.