چگونگی یادگیری یک کار جدید و مسیر عصبی

یادگیری یک کارجدید توسط مغز مکانیزم پیچیده ای دارد.

مغز ما از میلیاردها سلول تشکیل شده که به آنها نرون میگویند در زیر تصویر یک نرون نشان داده می شود

 

یادگیری یک کار جدید نرون 1

 

اگر بخواهیم تصویر نرون را بصورت شماتیک رسم کنیم بهترین تصویر بصورت زیر است

 

یادگیری یک کار جدید نرون

همتنطور که در شکل فوق مشهود است هر نرون از اکسون و دندریت درست شده است . و برای ارتباط نرونها  دندریت نرون اولی یه آکسون نرون بعدی متصل می شود

که به این اتصال سیناپس می گویند تصویر زیر نمایشگر سیناپس است.

یادگیری یک کار جدید سیناپس 1

 

نمایی دیگر از سیناپس بین نرون ها

 

یادگیری یک کار جدید سیناپس

 

 

که در صورت نیاز می توانید توضیحات بیشتر را در منابع مختلف موجود در بازار مطالعه کنید (البته دانستن آن نیز ضرورتی ندارد) برای انجام هر کاری  باید پالس عصبی فاصله نرونها (سیناپس) را طی کند.

یادگیری یک کار جدید نیز نیازمند حرکت نرونها از مسیر جدید است که در مرحله اول خیلی سخت است اما به تدریج و انجام تمرین ساده می شود.

این حرکت برای بار اول خیلی سخت است .(مثل حرکت بین دو دره در کوه) و به تدریج که تبادل بین سیناپس ها  انجام می شود کار ساده می شود

مثل این است که یک پل (بین دوکوه وروی دره )ساخته شده و به راحتی حرکت صورت می گیرد
احتمالا اولین بار که رانندگی کردیم را یادمان است وقتی برای بار اول رانندگی می کردیم حتی جرات نداشتیم با فرد کنار خود صحبت کنیم و همه تمرکزمان بر رانندگی بود و به تدریج و انجام این کار اصلا حواسمان نیست و به صورت ناخودآگاه انجام می شود.به این موضوع مسیر عصبی گفته می شود.
مسیری که دو نرون برای انجام کاری سپری می کنند.
برای توضیحات در مورد ایجاد مسیر عصبی دیدن این فیلم جالب است.

سوال:عادات بد قدیمی که دوست نداریم چه می شود؟

همین طور که در مورد یادگیری یک کار جدید ذکر شد ما باید یک مسر عصبی برای کار مورد نظر ایجاد کنیم و برای جواب به این سوال فیلمیی زیبا انتخاب و با شما عزیزان به اشتراک می گذارم. و همانطور که مشهود است تا آخر عمر انعطاف پذیری عصبی داریم.

 

تمرین عملی:هر انسانی از عادات بد خود، آگاه و مطلع است .از شما می خواهم ۵ عادت بد که از وجود آن مطلع و ناراحت هستید یادداشت نمایید و از همین الان یصورت هفته ای سعی در ترک یکی از آنها داشته باشید (میتوانید برای یافتن عادات بد خود از نزدیکان کمک بگیرید)

برای کامل شدن مطالعات در مورد یادگیری یک کار جدید پیشنهاد می کنم در مورد مغز ۳ گانه و  آموزش نیز مطالعاتی داشته باشید مغز ۳ گانه از بعد دیگر به جنبه آموزش می پردازد.

 

تئوری مغز ۳ گانه و ارتباط با آموزش

 

از دستورات اسلامی و تشویق به فراگیری  آموزش و مقام معلم  زیاد شنیده ایم در این مقاله دوست دارم با نظریه مغز ۳ گانه نیز به ضرورت فراگیری آموزش مطالبی عرض کنم.

آقای پاول مک لین در مقاله ای مغز را به سه قسمت تقسیم و تئوری مغز ۳ گانه مطرح می گردد  که توضیحات آن ارائه خواهد شد.

رویکرد نیاز به آموزش و فرایند مغز ۳ گانه:

 

این نظریه اعتقاد دارد که می توان مغز انسان را به ۳ قسمت اصلی تقسیم کرد:

مغز 3 گانه

اولین قسمت مغز ۳ گانه مغز خزنده:

این مغز  در بخش درونی مغز واقع شده است و تمام خزنده ها مانند مارمولک ،مار و….آن را دارند و برای همین دلیل مغز خزنده میگویند.

کار اصلی آن حفظ بقای انسان است.به عنوان مثال وقتی کسی به سمت ما چیزی پرتاب کند ناآگاهانه دستان را مقابل صورت قرار می دهیم.

این مغز به ما می گوید یا مبارزه کن یا فرار کن.

چون وظیفه این مغز حفظ بقا است سعی در صرفه جویی انرژی داشته و با هر تغییری مخالف است

دومین قسمت مغز ۳ گانه مغز پستاندار یا مغز منطقی:

همه پستانداران این مغز را دارند.کارکرد آن مباحث عاطفی است .عواطف ، احساسات ،غم و شادی ، خشم و عشق و….از وظایف این مغز است.

این قسمت از جزئیات فراری است و دنبال کارهای جالب و مفرح است .دنبال احساس خوب در حال حاضر است .اثر هاله ی در این قسمت مطرح می گردد.

سوال مغز پستاندار این است  که آیا  لذت بخش است؟ آیا مفرح است؟

سومین قسمت مغز ۳ گانه مغز نئوکورتکس یا مغز منطقی:

کار تحلیل و استدلال را بر عهده دارد .و تمایز انسان با سایر موجودات همین مغز است .

کار این مغز اینه که دنبال جزئیات است و سوالش اینه که منطقی است یا نه ؟به درد من میخوذه یانه؟

هر گونه آموزش در روی این مغز اثر بخش است .

سوال مغز منطقی این است که که آیا برایم مفید است.

نتیجه گیری نهایی:

مغز دوست دارد بخاطر صرفه جویی در مصرف انرژی کارها را بصورت ناخودآگاه در آورده و انجام دهد و بدین صورت انرژی زیادی مصرف نمی کند .متاسفانه مغز خزنده چون حفظ بقا را بر عهده دارد از همه قسمتهای مغز  قدرتمند تر است و اگر بخاطر اتفاق بیرونی آموزشی ندیده باشیم بصورت ناخود آگاه مغز خزنده اعمال قدرت می کند و حمله یا فرار می کند.

لذا نتیجه می گیریم که آموزش برای هر فردی ضروری است چون در صورتی که آموزش ندیده باشیم مغز خزنده کار خود را انجام می دهد و به قول معروف سکاندار می شود و این مغز حمله و فرار بلد است.

در خاتمه توصیه می کنم مقاله مسیر عصبی وساخت عادات مطالعه گردد.

 

چگونه ایده آل گرایی یا کامل گرایی بر زندگی اثر می گذارد

کامل گرایی از نظر اسمی ، یعنی انسان در هر چیزی دنبال بهترین باشد و به عنوان صفتی خوب هم شناخته می شود ولیکن وقتی فرد در جستجوی ایده ال باشد. از واقعیت خودش عقب می افتد و زمان (مهمترین ارزشمدترین هدیه خداوندی) را از دست خواهد داد

 

اکثر ما در زندگی خود آرزوهایی نهفته داریم و دوست داریم زمانی به آنها دست یابیم (مثل شروع کسب و کار جدید و….) اکثر آن آرزوها نیز عملیاتی و عالی است ولیکن همیشه میگوییم ما کامل گرائیم دنبال کار خوب هستیم در فرصتی که همه موانع برطرف شد انجام خواهم داد .

در کتاب اثر مرکب (معجزه دارن هاردی) می خوانیم آدم باید لاک پشت باشد روزانه حرکت کند رو به جلو داشته باشد حتما موفق خواهد شد.

شروع سخت ترین کارها با بیرون آمدن از خانه میسر می شود مسلما اگر در خانه بنشینی و بگویی من کامل گرا هستم باید برنامه درستی بریزم

و هر روز زمانت را سپری کنی مسلما رقیب ها ایده ات را انجام خواهند داد

من در این مورد خیلی فکر کردم و متاسفانه نتیجه بدی اخذ نمودم که شاید مورد پسند نباشد و علل کامل گرایی را ۳ تا می دانم که در زیر ذکر می کنم

علل کامل گرایی:

۱.ترس از قضاوت شدن و خراب کردن:

مثالی داریم که دیکته نانوشته غلط ندارد ما باید قبول کنیم که امکان دارد اشتباه کنیم .هر اشتباه شروع یک پیروزی است اگر اشتباه نکنیم نشان می دهد که کاری نکرده ایم.

۲.نمیدانیم باید چکار کنیم و از کجا شروع کنیم:

چون نمی دانیم باید چکار کنیم واز کجا شروع کنیم با این دروغ که من ایده آل گرا هستم خودمان را گول می زنیم بهترین راهکار آن استفاده از مشاورانی که این مسیر را رفته اندو استفاده از تجارب آنها

۳.نداشتن مدیریت زمان و هدف مندی کردن کارها :چون مدیریت زمان نداریم وقت کم می آوریم

انسان همیشه در تلاش است که کارها را توجیه کند و از خودش بدش نیاید .مثلا نمی تواند برنامه ریزی مالی کند و ورشکسته می شود و مقصر را دولت می داند.

برای این توجیه خودش بی تقصیر شده و از ناراحتی فرار میکند .البته این سیستم انسانی در همه موارد بد نیست بعضی موارد نیز عالی است چون آدم اگر از خودش ناراحت باشد یا بقول معروف از خودش نا امید شود امکان افسردگی فراهم می شود .

در موارد فوق بهتر است وقتی فردی دچار کامل گرایی شد بفهمد (واقعا) ایده آل توجیهی بیش نیست و از راهنما و کسی که این مسیر را رفته کمک بخواهد و از تئوری های مدیریت زمان نیز استفاده کند .یقینا موفق خواهد شد .

اگر کسی بخواهد به مریخ نیز برود باید از خانه خارج شود و نمی شود بگوید تا همه چیز درست نشده من کار را شروع نمی کنم.

نکته پایانی

از شما مخاطب ارجمند درخواست دارم ۲ تا از آرزوهایی که داشته اید و هنوز انجام نداده اید را یادداشت کنید و سعی کنید برنامه ای برای رسیدن به آن بنویسید (البته از جستجوگر گوگل نیز می توانی کمک بگیری)

در خاتمه توصیه می کنم ۲ مقاله زیر در مورد مراحل یادگیری یک فرایند جدید و مغز ۳ گانه و ضرورت نیاز به اموزش را مطالعه نمائید.

مراحل یادگیری یک فرایند چدید

مغز ۳ گانه ونیاز به آموزش

ادراک چیست؟

درک ما ار یک موضوع واقعی را ادراک می گویند و ادراک هر فرد بر اثر عامل هایی چون تربیت خانوادگی ،سطح تحصیلات،سن و…. با دیگری

متفاوت است

داستان فیل و مردان در تاریکی مثالی از  عارف بزرگ مولوی می باشد. که بهترین مثال برای فهم ادراک است:

فیلی به اطاقی تاریک آورده شد و از هر کسی درخواست شد بگوید چیست .هرکسی با دست فیل را لمس می کرد و نظر وادراک خود را اعلام

می کرد.

 

فردی که پاهای فیل را لمس کرده بود میگفت ستونی بزرگ است

فردی که گوش های فیل را لمس کرده بود ادراک بادبزن داشت

فردی که خرطوم فیل را لمس کرده بود ادراک ناودانی داشت

فردی که دم فیل را لمس کرده بود ادراک طناب داشت

و….

همه اینها درست است اما در واقع هیچکدام از آنها درست نیست.

 

واقعا!!

اگر خود را در جایگاه فردی که پاهای فیل را لمس کرده بگذاریم می بینیم که واقعا ادراک درستی داشته است چرا که پاهای فیل درتاریکی شبیه

ستون است و….

به عکس زیر نگاه کنید .به نظر شما کدامیک درست میگویند؟

هر دو در جایگاه خود درست می گویند.

چون اطلاع کامل از واقعیت ها نداریم (و هنوز چراغ روشن نشده تا کاملا فیل را رویت کنیم) ادراک هر شخص به اندازه آنچه درک نموده است می

باشد.

ما واقعیت را نمی بینیم واقعیت خودمان را می بینیم

مراحل ادراک:

 

۱.رویداد بیرونی:

یک اتفاقی رخ می دهد (مثل همان فیل در مثال فوق یا بوی غذایی که به مشام می رسد)

۲.حواس:

رویداد بیرونی با یکی از حواس دریافت می شود

۳.فیلتر ذهنی:

همه ما بر اثر عواملی چون خانواده ، تحصیلات و اعتقادات مذهبی و افرادی که با آنها زندگی میکنیم برای واقعیت های بیرونی ارزش گذاری میکنیم (یک حادثه ولیکن برداشت های مختلف از افراد مختلف را داراست)

۴.دنیای مطلوب:

هر یکاز ما یک دنیای ایده ال که از آن تجربه خوبی داریم برای خود داریم از بوی غذایی که با آن لذت برده ایم گرفته تا تکه زمینی که برای اردوی دانش آموزی به آن رفته ایم .با توجه به مهم بودن این مبحث در مقالات بعدی به تفصیل ذکر خواهد شد

۵ رفتار یا احساس

وقتی رویداد بیرونی از حواس و فیلتر های ذهنی و دنیای مطلوب گذشت ما در مقابل آن احساس یا رفتا داریم

در واقع ما ۳ نوع دنیای بیرونی داریم:

نمونه کاربردی ادراک:

به عنوان مثال مغازه دار و مشتری را ذکر می کنم (و قابل تعمیم به همه مشاغل می باشد)مسلما علاقه مغازه سود بیشتر است و علاقه خریدار بدست آوردن جنس با کیفیت و قیمت عالی است .همگی دیده ایم فروشنده خود را به جای خریدار میگذارد و میگوید جنس مورد بحث ارزانترین و با کیفیت ترین جنس داشت خیالت راحت باشد فرض کنید فروشنده بگوید این جنس که خریداری می کنی به من سود خوبی می رساند .آیا دیگر این مغازه مشتری داشت؟مسلما همه این فروشنده را مسخره می کنیم .در همه مشاغل نیز همین طور است

 

اگر مدیری خود را با ادراک کارمند خود و اگر کارمند هستی با ادراک مدیر به موضوعات اطراف خود بنگری

اگر پدر یا مادر هستی خود رابا ادراک فرزند واگر فرزندان خود را با ادراک پدر ومادر نگاه کنند

و اگر ….

زندگی ها شاد وزیبا خواهد شد

ما در تجارت یاد گرفته ایم با ادراک طرف مقابل نگاه کنیم و سود آنرا رویت نموده ایم

ولیکن چون در روابط انسانی سود این کار را ندیده ایم تقریبا اکثرا انجام نمی دهیم.

طبق معمول مقاله هایم از شما دوست عزیز (مخاطب) می خواهم کمی تامل کنی و به خودت در مورد نقش های مختلف اجتماعی ات(پدر ، مادر ،کارمند،رئیس ، فرزند ،دانشجو ، استاد و….)چند درصد سعی داشته ای با ادراک طرف مقابل به وقایع اطراف نگاه کنی ؟ سعی کن روزانه یک درصد بهتر شوی(حتی اگر خوبی عالی شوی) و از شادی زندگی ات لذت ببری.

دنیای مطلوب چیست؟

برای آشتایی با دنیای مطلوب از یک مثال استفاده می کنم

فرض کنید قرار است تا یک ساعت دیگر کره زمین را ترک کرده وبه کره فرضی دیگر برویم.

هر کس حق دارد در این سفر شخص ، ۵ شی ، ۵ کتاب و ۵ غذا را دنبال خود ببرد.

ویژگی این سفر این است که اشخاص همراه می توانند در قید حیات نباشند

و  اشیا می تواند یک جاده یا یک منطقه جغرافیایی باشد(مثلا جاده چالوس یا خانه پدری یا …..) .

لطفا اسم این افراد همراه خودت را بنویس و ادامه مقاله را مطالعه کن.

دنیای مطلوب

خواهشمند است اگر در مورد سوال فوق فکر نکرده اید از مطالعه ادامه مقاله خودداری کنید.

و پس از نوشتن موارد خواسته شده ادامه مقاله را مطالعه کنید

حال به نوشته های خود نگاه کنید .

چه ویژگی مشترکی در همه آنها وجود دارد؟

مسلما  از همه آنها حس خوبی در وجود شماست که دوست دارید مجددا تجربه کنید.

این اسامی دنیای مطلوب شماست.

دنیای مطلوب چگونه بوجود می آید؟

 

وقتی نوزاد به دنیا می آید با توجه به غریزه وجودی خود از سینه مادر تغذیه می کند و چون حس خوبی می برد تصویر مادر را در آلبومی فرضی در ذهنش قرار می دهد .به تدریج با رشد سنی او با توجه به داشتن خاطره خوب از پدر ، برادر ، خواهر ،کتاب خاص ،مسافرت به محلی از زمین و غذایی خاص یا ….عکسی از آنها در آلبوم گفته شده قرار می دهد .به این آلبوم ، دنیای مطلوب آن فرد گویند.وهمانطور که مشهود است آلبوم هر فرد منحصر به خود اوست .

 

چه چیز هایی درون آلبوم دنیای مطلوب قرار می گیرد؟


افراد: مثل مادر و پدرو دوست و….که یک ویژگی مشترک دارند با دیدن آنها حس خوبی را فرد تجربه کند.

مکان: به عنوان مثال یکی عاشق شمال و فرد دیگر عاشق جنوب و دیگری کویر و…

دارایی ها:مثل لباس ها ، وسایل شخصی و….

برنامه ها:یکی عاشق دیدن فوتبال و دیگری  عاشق کنسرت و فرد دیگر عاشق  دعا وبرنامه مذهبی

ارزشها واصول:در دوران انتخابات همیشه شاهد هستیم یکی عاشق فلان کاندید و دیگری یک کاندید دیگر و متاسفانه بحث به دعوا نیز می انجامد.

ارزش یکی گذاشتن ریش دیگری تراشیدن

چطوری می شود به دنیای مطلوب دیگران وارد شد؟

الف باید به دنیای مطلوب دیگران را شناسایی کرد.

ب. باید به دنیای مطلوب دیگران احترام گاشت.

احساسات:بعضی افراد دوست دارند احساسات را بروز دهند و بعضی یا احساسات نداشته یا مخفی می کنند.

 حتما داستان حضرت ابراهیم را یادمان هست :این بزرگوار اول به ماه پرست ها میگفت من هم مثل شما هستم و ماه را می پرستم .پس از اینکه طلوع خورشید می گفت من چنین خدایی نمی خواهم و دوباره سراغ خورشید پرست ها و ….هیچگاه نفرمود چقدر شما ابله هستید خدایتان که غروب کرد یا ….

فقط احترام به دنیای مطلوب دیگران وبعد هم محترمانه فرمودند دنیای مطلوب من نیست من چنین خدایی را نمی پرستم.

هیچکس حق ندارد به دنیای مطلوب دیگری اهانت کند. و افرادی که ارتباط زیادتری با هم دارند برای موثربودن رابطه باید دنیای مطلوب یکدیگر را شناسایی وبه آن احترام بگذارند

نکاتی در مورد تربیت فرزند:

اگر فرزندان خانواده به چیزی علاقه مند هستند نهی مستقیم پدر و مادر هیچگونه اثری ندارد.روزهای اول شاید به احترام پدر و مادر در حضور آنها انجام نداده ولیکن متاسفانه به تدریج فرزند پدر مادر را از دننیای مطلوب خود بیرون میکنند .با مثالی که اکثرخانواده ها درگیر آن هستند مبحث را روشنتر وخاتمه می دهم.

فرزند خانوده سیگار می کشد و اکثر پدر ومادر ها از این موضوع ناراحت هستند .پدر و مادر اکثرابه فرزند خود می گویند “ترک کن .این سیگار را بنداز دور و…..”چون به دنیای مطلوب فرزند جسارت و بی احترامی شده است .شاید در همان لحظه فرزند سکوت کند ولیکن اصرار زیاد پدر ومادر موجب خروج آنها از دنیای مطلوب فرزند خواهد شد.بهترین راهکار این است که پدر ومادر با تدبیر خود را به دنیای  مطلوب فرزند وارد کنند در نتیجه فرزندان برای رضایت دنیای مطلوب خود مسلما همه کار می کنند وتشویق و تنبیه هیچگونه اثری ندارد(شاید اثر لحظه ای داشته باشد).

نکاتی در مورد همسران در خانواده:

زن وشوهر باید دنیای مطلوب یکدیگر را شناسایی کنند تا بتوانند بهترین زندگی را داشته باشند .متاسفانه پدیده ای بنام مامانش وجود دارد که چون مادر یکی از همسران کاری کرده  به همسر گله می کنند و با توجه به اینکه اکثرا مادر  هر فرد در دنیای مطلوب اوست بنابر این ادامه این کار  موجب خروج زن و شوهر از دنیای مطلوب یکدیگر می شود.حتما باید دقت شود .

نکاتی در  محیط کار:

مدیر و کارمند و همکاران با یکدیگر حتما باید به این امرتوجه داشته باشند و با دقت دنیای مطلوب یکدیگر را شناسایی کرده و به آن احترام بگذارند.تا بتوانند بهترین کیفیت را از نیروی انسانی و محیط اداری کسب نمایند .

 چه قدر  یکدیگر را می شناسیم؟

اگر بدانیم چنین دنیایی درون هرانسانی(خارج از نقش اجتماعی اش یعنی پدر ، پسر ،رئیس ،کارمند و…..) وجود دارد دارد و اثر بخشی خیلی مهم آن رادرزندگی خود درک کنیم بهتر می توانیم  با یکدیر کنار بیاییم

مثلا دنیای مطلوب من  کتاب خواندن ودنیای مطلوب فرزندم فوتبال و همسرم کامپیوتر است و برای تفریح من کوهستان را ترجیه و فرزندم دریا و همسرم جنگل را ترچیه می دهد .خنده دار است که برای تشویق به فرزندم کامپیوتر بدهم (هر چند گرانتر از توپ فوتبال است )یا او را به کوهستان ببرم .البته انجام این کارها به سادگی نیست نیاز به تمرین دارد توصیه می کنم مقاله های چگونگی کارکرد مغز  و  مراحل یادگیری یک فرایند جدید مطالعه گردد.

لازم به ذکر است منبع این نوشتار کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلسر می باشد که مطالعه خلاصه پژوهش او نیز توصیه می شود

نتیجه گیری نهایی:


اگر همه می دانستند آنچه برای من خوب است لزومی ندارد برای دیگران هم خوب باشد آن گاه دنیای شاد و عالی داشتیم.

توصیه می کنم مقاله ساخت عادات و مسیر عصبی را مطالعه کنید.